"خنجر از پشت زدن"

بعضی علاقه و سعی فراوان به مظلوم نمایی و برانگیختن عاطفه و احساس دیگران نسبت به خود دارند. به طوری که کمتر روزی اتفاق می افتد که سروکارمان به این جماعت نیافتد.از گدایانی که هر روز صبح که از خانه بیرون می شویم و چهره های ملتمسانه و لباس ژولیده شان را باید تحمل کنیم تا کسانی که در سطوح گوناگون اجتماعی نقشی برعهده دارند و کاری انجام می دهند اما از هر موقعیت و فرصتی استفاده می کنند تا به تحقیر آگاهانه خود بپردازند.حتی این گروه در میان نویسندگان هم طیف وسیعی را تشکیل می دهند و همواره با نوشته ها و عبارات عجیب و غریب به تخریب و تحقیر خود می پردازند.

نمی دانم این وضعیت یک بیماری رفتاری است که باید روانشناسان به آن بپردازند یا نه.اما مطمئنم که رابطه مستقیمی با اصیل ترین حس درونی انسانها یعنی خودپرستی دارد.آدمها بنا به طبع خودمحورشان همواره ستایش دیگران از خود را دوست می دارند و درضمن به مقایسه خود با دیگران می پردازند.این از ویژگیهای اجتناب ناپذیر و همیشگی انسانهاست.به همین دلیل است که افراد باهوش در جمع ها بیشتر رد می شوند تا جذب زیرا پذیرش هوش و نبوغ دیگران به منزله پذیرش برتری است و همچنین در میان زنان بانوان زیبا با این مشکل روبرو هستند.بر اساس همین حس خودپرستی است که آدمها با کسانی که از آنها پایین ترند بیشتر ارتباط دارند تا با از خود فراترها.

مظلوم نماها بنا به طبع یا تجربه به این حس انسانها آگاهند و در رفتار با دیگران با کوچک کردن خود، برتری او را می پذیرند.طرف مقابل هم حس خودپرستی اش ارضا می شود و نتیجه این رفتار آن است که مظلوم نما اولا به راحتی با طرفش رابطه برقرار می کند و ثانیا به او اعتماد می شود.در اینجا است که مظلوم نما به هدف خود دست یافته است.

اما اشکال کار در اینجا است که هیچ تضمینی برای صداقت او وجود ندارد.مظلوم نما با کوچک کردن خود توانسته است به درون طرف خود راه یابد و اعتماد او را جلب کند اما به کار خود هم آگاه است و اهداف خود را جستجو می کند و چه بسا که برای مقاصدش آن فرد را قربانی کند.ضرب المثل "از پشت خنجر زدن" هم مصداق این گونه آدمهاست.     

نظرات 1 + ارسال نظر
... 1388/09/30 ساعت 09:40 ب.ظ

سلام جناب
مطلبت را کامل خواندم ولی منظورت از این نوشته چه بود؟؟؟
به عقیده من انسانها موجودات اجتماعی استند که دوست دارند با دیگران رابطه داشته باشند و بعضی وقتها بیدون کدام نیرنگ قصدشان فقط نفوذ در قلب یکی است آیا این اشکال دارد؟ که خود را کوچک کنند تا در قلب یکی جای بیگیرند؟
به نظر مه اصلا چیز بدی نیست و اینکه میفرمایید از پشت خنجر زدن اصلا" مناسب نیست که این طور بگویید چون شاید افرادی باشند که قصد خنجرزدن نداشته باشند اما از فرط بیکسی خودشان را کوچک کنند و در یک قلبی جای بگیرند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد