سال جدید حقوق بشری، کالبد شکافی ذهن ما

ده دسامبر ، که گذشت، برابر بود با روز جهانی حقوق بشر. روزی که در سال 1948 میلادی اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی ملل متحد به تصویب نمایندگان کشورها رسید و پس از آن موجی از ادبیات حقوقی ، سیاسی و فلسفی در باب حقوق بشر را به همراه آورد.

سال جدید حقوق بشری، به ابتکار سرمنشی ملل متحد، بان کی مون، سال مبارزه با تبعیض نامگذاری شده است. تبعیض در ادبیات حقوق بشر به هر تفاوتی اشاره دارد که بهانه ای شود برای محرومیت. به عبارتی در منطق حقوق بشر انسانها برابرند در بهره مندیها و هیچ تفاوتی از رنگ و نژاد و جنسیت و قوم و قبیله و ... این اجازه را نمی دهد که بعضی عرصه را بر برخی جهت استفاده از بهره مندیهایی تنگ کنند که برای همگان است.

نتیجه این نگاه برابری انسانهاست در عمل. حقوق بشر با حذف تبعیض می کوشد بهانه هایی را نابود کند که بر گردن برخی چون طوق نحس آویخته اند و آنها را از حقوقی که هر بشر دارد محروم می کند. این بهانه ها آنقدر فراوان بوده و هستند که به شماره نمی آید.

تبعیض علیه زنان ـ از درازنای تاریخ تا به امروز به بهانه جنس دوم بودن، از دنده چپ مرد خلق شدن ، کم عقل بودن و هزاران هزار دیگر ـ بیگانگان ، اقلیتها ، معلولین و ... هر یک به بهانه ای.

رفع تبعیض اما ، اگر به ژرفاها رویم، با بنیاد باورها و عقاید بسیاری در ستیز خواهد شد. حقوق بشر و به تبع آن حذف تبعیض در بستر مدرنیته متولد شده و بالیده است. در ذهنیت مدرن، انسانها برابرند زیرا فضاهای ماورائی نابرابری انسانها زدوده شده است. مدرنیته انسان را بنده و محصور در زندگی دنیایی کرد و چارچوب وجودی اش را خلاصه در این جهان. و پذیرفت که انسانها در نهاد و بنیاد برابرند. با این نگاه است که اولاَ می شود انسانها را واقعا برابر دانست و ثانیاَ اگر نابرابری ای وجود داشته باشد در منفعت مادی است که با قوانین باید با آن مبارزه کرد و همگان را در بهره مندیها برابر کرد.

اما در بسیاری از تمدنهای غیر مدرن، انسانها به دلیل اتصال به ماوراء هیچگاه نمی توانند به برابری انسانها باور داشته باشند زیرا مراجع غیر دنیایی و ماورائی بر نابرابری انسانها دلالت می کنند. (حداقل در آنجا که پیروان تمدن غیر مدرن از اینکه به امور ماورائی خاصی اعتقاد دارند و دیگران ندارند، خود را برتر می دانند ) . این عقیده و باور که پایه و اساس نابرابری است زمینه را برای تبعیض در جهان مادی هموار می کند. یعنی پیرو ان عقاید ماورائی در تمدنهای غیر مدرن خود را مستحق بهره مندیهای مادی بیشتر از دیگران می دانند و این چرخه تبعیض تکرار می شود.

آیا مسلمان می تواند انسانها را برابر دانسته و برابر رفتار کند؟